loading...
انجمن اسلامی شهید مهدی حکمت
علیرضا بخشی بازدید : 19 جمعه 31 شهریور 1391 نظرات (0)

 

استماع غیبت : 

همانگونه که گفته شد ، غیبت زمانی تحقق می یابد که شنونده ای وجود داشته باشد؛ پس شنونده غیبت ، همانند گوینده آن ، در تحقق غیبت نقش دارد؛ از این رو حکم غیبت شامل حال او نیز می شود . با این وصف ، فقیهان «گوش دادن» به غیبت را هم از لحاظ شرعی حرام دانسته اند و از این نظر اختلافی بین آنها نیست .

در غیبت ، گوینده با گفتار ، و شنونده با شنیدن خود ، راز دیگری را فاش می کنند و منشأ نشر عمل زشت می شوند؛...

 

نوشته شده توسط: آقای محمد حسن میرزایی

 

 

 

البته گوش کردن هر چیز دو حالت دارد :

1 . یا شنیدن(سماع) است ؛ بدین معنا که چیزی ناخودآگاه به گوش کسی می رسد ، بدون اینکه او خواسته باشد به آن گوش فرادهد .

2 . یا گوش دادن(استماع) است ؛ یعنی شخص به طور کامل توجه کند و آنچه را می شنود ، به ذهن خود بسپارد.

نکته قابل توجه دیگر آن که در مسأله غیبت ، گوش ندادن به غیبت دیگران کافی نیست؛ بلکه افزون بر گوش نکردن ، مقابله با آن نیز واجب است .

رد غیبت :

امام باقر(ع) می فرمایند :

اگر پیش کسی ، از برادر مؤمنش غیبت شود و او برادر مؤمنش را یاری کند ، خداوند هم او را در دنیا و آخرت یاری می کند؛ اما اگر بتواند کمک کند و آن غیبت را از برادرش برگرداند و این کار را نکند ، خداوند او را در دنیا و آخرت خوار می کند .

همان گونه که از روایات بر می‌آید‌ ، اگر در مقابل غیبت سکوت شود ، میدان برای غیبت کننده بازتر می شود و رد نکردن آن به منزله تشویق شخص و امضای عملی بر گفتار او است .

چگونگی رد غیبت :  

اگر عیب نفسانی فردی بازگو شده ، مانند آنکه گفته شده است : فلانی متکبر یا حسود است ، پاسخ هم باید با آن متناسب باشد؛ همانند آنکه به غیبت کننده گفته شود : تو چگونه از درون و باطن دیگری آگاه شده ای؟!

ممکن است او در پاسخ به کردار ظاهری که گویای صفات زشت درونی است ، استناد کرد؛ مانند آن که بگوید: فلان کس بخیل است؛ زیرا مال و ثروت دارد؛ ولی استفاده نمی کند . در جواب او باید گفت : از کجا می دانی که او اینگونه است؟ چه بسا او برای خودش استفاده نمی کند؛ اما به دیگران می دهد .

گاه غیبت در زمینهامور دینی است که البته درباره گناهان راه توجیه باز است و می توان رفتاری به ظاهر نادرست را بر شکل درستی حمل کرد؛ چون ممکن است عملی دو چهره داشته باشد؛ یکی چهره گناه ، و دیگری چهره غیر آن که گناه شمرده نمی شود؛ ولی اگر راهی برای توجیهوجود نداشته باشد و درباره عمل شخص ، پشت سرش بدگویی کنند می توان گفت که هر مومنی[غیر ازپیشوایان معصوم] می لغزد و ممکن است دستش به گناه آلوده شود؛ پس نمی توان بر او عیب گرفت؛ چرا که ممکن است توبه کند ، و دیگران به دلیل غیبت کردن از او ، دچار معصیت شده و موفق به توبه نشوند.

اگر موقیعتی پیش آید که شنونده غیبت به هیچ شکلی بر رد آن قدرت نداشته باشد ، باید راه‌های دیگری را پیش بگیرد؛ مانند آن‌که بکوشد مسیر سخن را منحرف یا به گونه ای حرف را عوض کند . اگر باز هم نتوانست جلو این گناه را بگیرد ، مجلس غیبت را ترک کند؛ اما اگر این هم ممکن نبود ، مانند آن‌که در جایی زندانی بود و نتوانست غیبت را رد کند ، یا از مجلس برخیزد ، باید در دل ، ناخشنود ، و از این کار ناراضی باشد .

موارد جواز غیبت :

مواری که غیبت در آنها حرام نیست ، عبارتنداز :

الف) متجاهر به فسق : متجاهر به فسق کسی است که آشکارا گناه می کند و از ارتکاب گناه پیش چشم مردم باکی ندارد.

برای تشخیص فرد متجاهر به فسق ، باید به چند نکته دقت شود :

1 . شناخت تفاوت «متجاهر به گناه» و «مُصِر بر گناه» : شخص متجاهر به گناه تعداد مرتبه هایی که گناهی را انجام می‌دهد مطرح نیست. اما شخص مصر بر گناه به کسی گفته می شود که گناهی را پیاپی انجام دهد. پس مصر بر گناه ، ممکن است متجاهر به گناه نباشد و متجاهر به گناه هم ممکن است مصر بر آن نباشد . باید دقت داشت که مورد جواز غیبت ، تجاهر به گناه است ، نه اصرار بر آن؛ پس غیبت از کسی که پیاپی ، اما پنهانی گناهی را انجام می دهد ، و نمی خواهد دیگران از گناه او آگاه شوند، جایز نیست.

2 . اگر فردی در حضور دوستان صمیمی خود مرتکب گناه می شود ، ولی حاضر نیست آنرا نزد دیگران انجام دهد ، فقط نزد دوستانش متجاهر است و چون نزد دیگران متجاهر به گناه نیست ، نمی توان از او غیبت کرد . اگر شخصی در شهری متجاهر به گناهی باشد ، ولی در شهری دیگر چنین نباشد،غیبت از او در شهری که تجاهر نمی کند ، جایز نیست . به عبارت دیگر، تجاهر به گناه قابل مرزبندی است .

3 . متجاهر به گناه کسی است که از نظر شرعی برای رفتارش توجیه درستی نداشته باشد . اما در صورتی که حقیقت رفتاری از نظر شخص غیبت کننده گناه باشد ، ولی انجام دهنده عمل برای آن توجیه شرعی درست داشته باشد ، آن فرد متجاهر به فسق شمرده نمی شود و غیبت از او جایز نیست .

4 . تجاهر به گناه سبب جواز غیبت از همان گناه است ؛ بنابراین اگر کسی متجاهر به گناهی است، در غیاب او ، فقط می توان همان گناه را باز گفت ، متجاهر بودن شخص به گناه خاص ، مجوزی برای بیان تمام نقایص و عیوب او نیست .

ب) ستمگر : مورد دوم از موارد جواز غیبت آنجا است که در غیاب ستمگر، ستم او را باز گویند که این عمل غیبت نبوده و حرام نیست .

برای جواز غیبت از ستمگر شرایطی وجود دارد که عبارتنداز :

1 . نیت مظلوم از غیبت کردن درباره ظالم ، دفع یا رفع ظلم او باشد؛ پس اگر مظلوم قصد تنقیص یا تحقیر ظالم را داشته باشد و بخواهد آبروی او را بریزد ، غیبتش جایز نخواهد بود.

2 . شرط دوم درباره گفتار مظلوم است . مظلوم فقط اجازه دارد درباره ستمی که در حق او شده است ، سخن بگوید و اگر در غیاب ظالم ، عیب های دیگر او را که با ظلمش ارتباطی ندارد بیان کند ، گفتار او غیبت به شمار رفته ، حرام است .

3 . شرط سوم درباره شنونده غیبت است . مظلوم فقط حق دارد نزد کسی از ستمگر غیبت کند که هم توان کمک کردن به او و هم امید به یاری و حمایت او داشته باشد .

       ج) بدعت گذار : مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است که بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش ، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند . بدعت گذار کسی است که با نام دین ، چیزی را که از دین نیست پایه می گذارد .

موارد مشتبه با موارد جواز غیبت :

1- رضایت کسی که درباره او غیبت می شود : راضی بودن کسی که از او غیبت می شود ، موجب جواز غیبت نمی شود.

2- آگاهی قبلی شنونده غیبت از عیب کسی که از او غیبت شده: اگر غیبت کننده ، عیب و نقص فردی را نزد کسی که از آن آگاه است بیان کند ، این رفتار ، غیبت بشمار رفته ، حرام است. آگاهی شنونده غیبت از عیب کسی که از او غیبت می شود ، موجب جواز غیبت او نیست .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    این وبسایت را با توجه به تازه تاسیس شدن در چه سطحی می بینید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 11
  • بازدید ماه : 54
  • بازدید سال : 105
  • بازدید کلی : 5,888
  • کدهای اختصاصی